Dark

آخرین مطالب

صدو بیست و سه

سه شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۳:۳۳ ق.ظ

گفته بودم من بعضی وقتا اتفاقات اینده رو خواب میبینم و درست از اب در میان

 

مرگ مادرم ۶ ماه قبلش به خودش گفتم باور نکرد

مرگ مادربزرگ دوستم

مرگ پدرم

مرگ دخترخاله مادرم

مرگ دایی شوهرم

مرگ مادربزرگ شوهرم

تصادف ماشین فامیل

اکثر حوادث و مریضی های کل فامیل

سرطان پدر شوهرم

یه سری اتفاقاتی براشون می افته 

پول از دست میدن

مریضی بچه هاشون

 

و یه سری افرادی که قرار در اینده ببینمشون

و قرار برام مهم باشن

و اینکه چه زمانی قرار از زندگیم خارج بشن

 

یکی شون قرار سه ماه دیگه خارج بشه از دایره زندگی من

نمی دونم چطوری

یا چه اتفاقی قرار بیفته

الان همه چی ارومه

 

ولی چون می دونم قرار اتفاق بیفته

نشستم با چشمان گریان میگم

 

 

خدایا این یکی از من نگیر

خواهش میکنم نگیرش

قول میدم زیاد نزدیکش نباشم

ولی دورش نکن ازم

جا به جاش نکن 

بزار بتونم بعضی وقتا ببینمش

دلم براش تنگ میشه

 

 

دونستن اینده سخته

ولی باز ترجیح میدم بدونم تا اینکه ندونم

  • seashell ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی