Dark

هفتاد و چهار

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۲۹ ق.ظ

چرا من از دلسوزی اطرافیان ناراحت میشم

چون فکر کنم

دارم اذیتشون میکنم

نگرانشون میکنم

دلم نمیخواد نگران بشن

از طرفی با نگرانیشون حس میکنم منو دوست دارن

 

یعنی من دوست داشتنی هستم؟

پس چرا هیچکس هیچوقت نگرانم نشد

چرا حسش نکردم

چرا نامریی بودم

 

چرا الان باید باورش کنم؟

فقط چون می دونم که راست میگه

 

 

 

پی نوشت: گفتم هفته پیش تصادف کردیم

بله طبق معمول و 

البته راننده من نبودم

این دومین یا سومین تصادف من در این دو سال

با تصادف اول ضربه مغزی شدم صبحش که بیدار شدم از گوشم خون می اومد

بعدی همین چند ماه پیش بود دندم شکست

بعدی دو ماه پیش با دوچرخه بودم افتادم کمرم آسیب دید

این هفته پیش بود

یه تانکر سوخت زد به در عقب

قلبم خیلی بد میزد ترسیده بودم

فقط به صدای تپش قلبم گوش میکردم

نایستادم ببینم چی میشه ماشین گرفتم رفتم دنبال کارام

عصرش دیدم کلافه ام

زنگ زدم روانشناسم براش تعریف کردم

بنده خدا خیلی نگران شد

 

و من تا یک هفته با خودم درگیر بودم که چرا گفتم

نباید نگرانش میکردم

 

ظرفیت نگران کردن دیگران ندارم

خودم بیشتر اذیت میشم

 

 

  • seashell ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی